جنس بعیدجنسبعید یکی از اصطلاحات بهکار رفته در علم منطق بوده و به معنای جنسِ دارای فاصله با نوعش در سلسله اجناس است. ۱ - جنس نسبت به نوعشجنس به لحاظ قرب و بُعد نسبت به نوعش دو گونه است: ۱.۱ - جنسقریبجنس نسبت به نوع در صورتی قریب است که اگر آن نوع با هریک از انواع مشارک ضمیمه شود و از ماهیت آنها پرسیده شود، همان جنس در جواب بیاید؛ مثلاً حیوان، جنس انسان است و انسان در این جنس، انواعِ مشارکی دارد (یعنی انواعی که در حیوانیت با او شریک هستند؛ مثل: گاو، شتر و شیر). اکنون اگر هر یک از این انواع را با انسان ضمیمه کنیم و بپرسیم چیستند، جواب حیوان است؛ پس حیوان، جنسقریب انسان است. جنسقریب در سلسله اجناس بلافاصله بالاتر از نوع قرار دارد و مستقیماً به نوع تقسیم میشود؛ برای مثال در سلسله اجناس انسان که عبارت است از: «حیوان، جسم نامی، جسم و جوهر» جنسقریب، عبارت است از: حیوان. [۳]
فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان، ص۲۶-۲۷.
۱.۲ - جنسبعیدجنس نسبت به نوع در صورتی بعید محسوب میشود که چون آن نوع را با هر یک از انواع مشارک ضمیمه کنیم و بپرسیم چیستند، همیشه در جواب نیاید؛ مثلاً جسم برای انسان، جنس است و انسان در این جنس، انواع مشارکی دارد؛ مانند: شتر، اسب، درخت و سنگ که همه، انواع جسماند. حال اگر بپرسیم «انسان و سنگ چیستند؟»، جواب جسم است، اما چون بپرسیم «انسان و شتر چیستند؟ » جواب، حیوان است، نه جسم. بنابراین جنسبعید، جنسی است که بین آن و بین نوعش، جنس دیگری واسطه شود؛ مانند جسم نسبت به انسان، و جنسقریب، جنسی است که بلافاصله بعد از نوعش قرار دارد. منظور از بعید در اینجا «غیرقریب» است، از این رو در سلسله اجناس انسان که عبارت است از: حیوان، جسم نامی، جسم و جوهر، غیر از حیوان که جنسقریب است بقیه اجناس «جنسبعید» محسوب میشود. [۵]
تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۳۶.
[۶]
جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۷۸.
۲ - جنسبعید بهحسب بعدبرای جنسبعید به لحاظ مقدار و مرتبه دور بودنش از جنسقریب، اقسامی تصویر شده است؛ برای مثال در سلسله اجناس انسان، جسم بعید به سه قسم تقسیم شده است: [۸]
مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۹۴.
۲.۱ - جسمبعید به یک مرتبهجنسی است که در سلسله اجناس، یک واسطه با نوعش دارد؛ مثل جسم نامی که یک مرتبه بالاتر از حیوان قرار دارد و اگر پرسیده شود ماهیت انسان، فرس و شجر چیست؟ در جواب، جسم نامی میآید و اگر سؤال شود: «ماهیت انسان و فرس چیست؟ » در جواب، حیوان میآید؛ بدینسان چون در جواب از ماهیت مشارکات در جسم نامی، دو جنس میآید (حیوان و جسم نامی) به آن «جسم بعید به یک مرتبه» اطلاق میشود. [۹]
شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق)، ص۳۸.
[۱۰]
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ص۸۸.
۲.۲ - جسمبعید به دو مرتبهجنسی است که در سلسله اجناس، دو واسطه با نوعش دارد؛ مثل جسم که دو مرتبه بالاتر از حیوان قرار دارد و اگر پرسیده شود: «ماهیت انسان، فرس، شجر و حجر چیست؟ » در جواب، جسم میآید و اگر پرسش شود: «ماهیت انسان، فرس و شجر چیست؟ » در جواب، جسم نامی میآید و اگر سؤال شود: «ماهیت انسان و فرس چیست؟ » در جواب، حیوان میآید. [۱۱]
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۴۸-۴۹.
۲.۳ - جسمبعید به سه مرتبهجنسی است که در سلسله اجناس، سه واسطه با نوعش دارد؛ مثل جوهر که سه مرتبه بالاتر از حیوان قرار دارد. [۱۲]
قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۴۹.
۳ - نکتهمقسم جنسقریب و بعید، جنس طبیعی است، نه جنس منطقی و عقلی. [۱۳]
خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۰۵.
[۱۴]
گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۶۳.
۴ - مستندات مقالهدر تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • گرامی، محمدعلی، منطق مقارن. • خوانساری، محمد، منطق صوری. • خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی. • فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق). • جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق. • مظفر، محمدرضا، المنطق. • شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق). • مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد. • سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه. • مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه. ۵ - پانویس
۶ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «جنس بعید»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۲/۱۵. |